تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

تاریک، اما روشن

نمی دانم تحلیل شما از انتخابات چیست. اما به نظرم می شود به سادگی تصمیم گرفت. با یک نگاه ایدالیستی یا حتی رئالیسیتی. شرایط جامعه برای همه مان روشن است. این که در چه منجلابی دست و پا می زنیم و چه بر سرمان می آید. سیاهی ها کم نیستند و سفیدی ها اندک. بنابراین ساده ترین انتخاب، انتخاب نکردن و رای ندادن است. رای نمی دهیم تا این حکومت به زیر کشیده شود، تبعیض، بی عدالتی، بی اخلاقی از بین برود. بله... این -تحریم- ساده ترین راه است. رای ندادن بسیار ساده تر از رای دادن است.
و همیشه خراب کردن ساده تر از آباد کردن است...

اما راه دیگر اندیشیدن و تامل کردن و محاسبه کردن است. احساسات را باید به کناری نهاد. باید دید ما در چه نقطه تاریخی ایستاده ایم. نقطه ای که در 8 سال پیش بسیاری آن را نقطه عطفی در تاریخ معاصر می پنداشتند، به درست. به نظر و عقیده ام امروز هم نقطه عطف دیگری ست. احساسات را باید به کناری نهاد. من رای می دهم چون مایل نیستم تمامی این هشت سال یک شبه دود شود. رای می دهم چون مایل نیستم روزنه ها را هر چند اندک نادیده بگیرم. چشم ها را باید باز تر کرد و دید که آیا چیزی بیش از آن خواهد شد که در انتخابات شوراها افتاد؟
آیا باید تمام پنجره ها را بست؟

راه دموکراسی راه سختی ست. باور کنیم...