می دانم... بسیار پیش از آنکه اتفاق بیافتد باید می نوشتم. از چیزهایی که اتفاق می افتند و مرا به مبارزه می طلبند بدون آنکه راه پیروزی ذره ای هموار باشد. من در جدال با زمان و انرژی محدود و تهی خویشم و نوشتن در این میانه تصویری دور می نماید که باورم شده است از من دریغ می دارد خویش را. من راه خانه گم کرده ام و شب ها زودتر از آنچه فکر کنی به خواب فرو می روم. من خسته ام از تویی که صدایم نمی کنی و منی که صدایت نمی کنم. سکوت درجریان است. سکوت حقیقت در زندگی پرهیاهو. همه چیز در پشت صفحه خاموش شده است. شما به چه چیز می اندیشید؟
اکنون به اندازه نگاشتن این سطرهای بی ارزش از زمان وقت گرفته ام و به روزهایی می اندیشم که تمام وجود کند و کش دارش در مغزم لانه کرده بود و خویش را از خود متنفر. و نمی دانم تا انتهای این هجو چند بار مجبورم خواهد کرد از صندلیم بلند شوم تعظیمش کنم و باز لحظه ای دیگر و کلمه ای... آه، از چه می نالم؟ از حرکت مرموز خورشید و حضور سنگین آفتاب؟ از ساعت ها و عقربه های دقیق؟ نه، من از هیچ می نالم... آّه
نمی دانم از کجا ادامه ای پیدا کنم. هجو همیشه کوتاه است و کش دادنش خود طنزی ست دیگر. باید فکر کنم. اما نه کسی رفته است که یاد مرده اش زنده بداریم و نه کسی آمده است که به حضورش لحظه ای فکر. پس چه بگویم به دنباله، که خاک قدری جابجا شود. این خانه تاریک و خاک گرفته را می گویم... بله از کار می نویسم.
در آنجا که جایگزین لحظه های کش دار گذشته و دیریاب فعلی شده است من تنها نیستم... در تعداد. آنها هستند. و دوستی هم هست و هیاهو. اما همه بیگانه. و بیشتر بی مقدار. به دنبال ردپای آشنا گشتن بیهوده است. همه همرنگ زندگی اند و کسی را دغدغه یافتن چیزی که بدان بیاندیشد نیست. و من سخت در کارم...
هرچند زکار خود خبردار نیم
بیهوده تماشاگر گلزار نیم
بر حاشیه کتاب چون نقطه شک
بیکار نیم اگر چه در کار نیم...
امروز در این شهر چو من یاری نیست
آورده به بازار و خریداری نیست
آنکس که خریدار، بدو رایم نیست
آنکس که بدو رای، خریدارم نیست...
با سلام
می خواستم نظراتان را در باره تبادل لوگو بپرسم ؟
با تشکر
بای
همه رفتند
کسی از پای ماندن نیست
کسی دیگر سکوت دستهایت را نمی بیند
کسی دیگر پیام واژه هایت را نمی فهمد
تو تنهایی!
مال یه وبلاگیه که اسمش اصلا یادم نمی یاد ...
سلام. ولی تو سخت در کاری.... و بیهوده تماشاگر گلزار نیی. موفق باشی عزیز
با ثبت نام در این http://www.pay-ace.com/sominoco سایت (بانکی اینترنتی) تا قبل از ژانویه 2005 ( آذر 1383 ) 100 دلار به حساب شما ریخته میشود که با باز کردن یک حساب ارزی در یکی از بانکهای کشور میتوانید پول خود را دریافت کنید. پس از ثبت نام لینکی تحت عنوان referral link به شما داده می شود مشابه لینکی که من در ابتدای متن گذاشته ام ولی به جای کلمهengineer ، Nickname شما که در فرم ثبت نام پر کرده اید قرار دارد . این لینک را به هر کس معرفی کنید او زیر مجموعه شما می شود به ازاء این زیر مجموعه ها نیز بانک پول پرداخت می کند. این پول بستگی به تعداد زیر مجموعه ها دارد و ممکن است تا هزار دلار در ماه هم برسد .حتما توجه داشته باشید که هرگز بیشتر از یک بار در سایت ثبت نام نکنید چون سایت شما را شناخته و اکانت شما را پاک می کند.
نحوه ثبت نام
پس از کلیک بر روی http://www.pay-ace.com/sominoco کلیک کرده در صفحه ای که باز می شود ،در بالای صفحه گزینه free signup را زده و فرم مربوطه را پر کنید چون ایمیلی برای فعال سازی برای شما ارسال نمی شود بهتر است از صفحه ورودی پرینت بگیرید. لطفا ایمیل اسپانسر راتغییر ندهید.
this is my new blog..
about Me, about Castaneda, about Transactional analysis
...
need Ur comments..
درود، پس از چندین ماه بازگشتم... با دلی آکنده از اندوه... هر آنچه که سالیان درازی در دل داشتم بر زبان آورده ام... هر آینه... نوشتاری که پیش روی شماست بر گرفته از دست نوشته های رویداد نگارانی است که آموزگاران دستار بر سر ایرانی باور به درستی گفتارشان دارند... بیایید بخوانید و داوری کنید ... و هرکجا دروغی یافتید بگویید تا همگان بدانند...
سلام به شما دوست خوب... راستش اصلا باورم نمیشه این نوشته ها مال همین پسره ساکت و سر به زیر شرکتمون باشه... نمیدونم چی باید بگم ولی عالی مینویسی عالی......موفق باشی
چه عجب اون لینک های بالا عوض شد !!!
سلام جای آن است که خون موج زند در دل لعل ...چی باید بگم تو خود حجاب خودی ...به من سر بزن به روزم
سلام.وبلاگ خوبی داری به منم سر بزن در ضمن اگه دوست داشتی لوگو یا لینک وبلاگمو بذار تو وبلاگت و به من خبر بده تا جبران کنم.