به راستی شد آنچه همه در انتظارش بودند. دیالوگ و رویارویی که هر چه خواستند تا محقق نشود اینک اما با نامه شجاعانه نمایندگان پایدار بر حقوق ملت به شخص رهبر، گامی بلند را طی کرد و جایگاهی یگانه بر شان مبارزات مردم سالارانه مجلس ششم بخشید. اتفاقی بود که باید به وقوع می پیوست. شخص رهبر از ابتدای حرکت اصلاح طلبانه همواره به عنوان سنگری امن مورد استفاده تندرو ترین گروه های ضد مردم قرار گرفته بود و با توجه به جایگاه مطلق و مافوقی که بدان بخشیده بودند از گزند انتقاد و خطاب مصون می نمود. اکنون اما با نامه نمایندگان مستعفی به رهبر، تمامی اتهام ها و توهین های مستقیم و غیر مستقیم مطرح شده از جانب او در طول بحران انتخابات به طرز شایسته ای پاسخ داده شده است. البته پاسخی نه از موضع ضعف و انفعال که از موضعی مقتدرانه و با ادبیاتی شجاعانه که پیشتر تنها در میان نامه های دانشجویان معترض یافت می شد. نامه نمایندگان را در اینجا می توانید بخوانید.
حال با متزلزل شدن پیش از پیش شرایط در روزهای منتهی به اول اسفند باید دید واکنش احتمالی گروه های اقتدار طلب چه خواهد بود. البته دور از انتظار نیست که چون گذشته و با توجه به مقطع حساس کنونی تا برگزاری انتخابات با سیاست عدم پوشش و طرح مطلب ﴿چه در مقام دفاع و چه در مقام تقابل﴾، سرپوش موقتی را بر موج احتمالی گذارند.
به نظرم در ادامه مواضع اعتراضی جبهه مشارکت، روزنامه یاس نو باید با قبول ریسک تعطیلی و توقیف به انعکاس و چاپ نامه نمایندگان بپردازد تا تاثیر لازم آن در فضای سیاسی گذاشته شود و صدای نمایندگان ملت را به گوششان برساند. این نامه شروعی خوب بر پایانی ناخوش می تواند باشد و جهت حرکت را به سمت مشکل اساسی مردم در راه رسیدن به خواسته های دموکراتیک خود یعنی قانون اساسی و تناقضات آن متمایل سازد. رفراندوم بهترین جهش در مبارزات مسالمت جویانه مردم ایران خواهد بود.
+ نامه دکتر محمد ملکی به نمایندگان را در همین رابطه بخوانید.
دوست من عالیه ما باید در راه استقرار دموکراسی و جمهوری تلاش فراوانی بکنیم...به جمهوری فردا من سری بزن...
وبلاگت جالبه
من که لذت بردم
وقت کردی یه سری هم به وبلاگ من بزن
ضمنا میخوام نظرتم بدونم
منتظرم
به دموکراسی و خواهان دمکراسی و آزادی درود و سلام. ممنون.
خوبه تو هنوز امیدواری به اوضاع ...
چه امیدی ! چیز خوبی می شه دید ؟ ...
بازی ادامه دارد، باید روش بردن از بیداد را آموخت. بازی سرنوشت ماست نمی توان به فکرش نبود.
سرمقاله روزنامه شرق روز سه شنبه به قلم احمد زید آبادی در همین زمینه خیلی جالب بود .
وبلاگ زیبایی دارید.