تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

گشنه عاشق !

قبل از افطار :
« من گشنه ام،
من گشنه ام و انگار هیچ وقت سیر نخواهم شد ... »

بعد از افطار :
« من سردم است،
من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد ... »

نتیجه اخلاقی : گشنگی نکشیدی تا عاشقی یادت بره !
نظرات 7 + ارسال نظر
مرتضی سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:17 ب.ظ http://mortezaa.blogsky.com

سلام آقا سیره
کجائی
با من قهری؟
بای

بهار چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:56 ق.ظ http://baharkhanom.blogsky.com

عشق و عاشقی گرسنگی و سرما و خیلی چیزای دیگه سرش نمی شه البته اولاش ولی بعدها ....ایییییییییییی همچین.............

زمینی چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com



و بعد از این‌که گرم بشی می‌گی ...
همیشه یه چیزی هست واسه زنده‌بودن!

شاهان و سارا چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:24 ب.ظ http://shareshahan.persianblog.com

سلام. خوب طبیعی است کنار بیا.

علی پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:20 ق.ظ http://alieta.persianblog.com

یعنی افریقایی‌ها عاشق نمی‌شن؟ ... یه چیزی نوشتم، جدی نگیر، راستی سلام!

شما هم نوشته من رو جدی نگیر !
گشنه بودم یک چیزی نوشتم : )

عمو رضا جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:11 ق.ظ http://amooreza.blogsky.com

دیروز در برنامه ی ترانه سرایان در فرهنگسرای ابن سینا علی دهکردی مطلب جالب خواند. چیزی شبیه شعر بود با همچین مضمونی که: شنیده بودم که فقر که بیاید ایمان از در دیگر خارج می شود٬ حالا با تجربه‌ی جنگ و جبهه و ترکش و تمام این سالها٬ فکر می کنم که اگر ایمان بیاید دوباره گرسنه خواهم ماند!

بلورک جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ب.ظ http://boloorak.blogsky.com

آقا جون خوشحالم دوباره به وبلاگتو سر میزنم..
من تمایل به تبادل لینک با شما هستم شما هم اگه موافقید به من بگید ..
بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد