امروز بعد از مدتها بد قولی و امروز فردا کردن قراره بریم سینما. این داداش کوچیکه چند روزه چشم دیدنم را نداره، ولی امروز دیگه گفتم هر چقدر هم که کار داشته باشم می برمشان. بردن سینما یکی از معدود کارهایی است که به خواست خودم رسما بر عهده من قرار دارد. چند سالی است که یک گروه چهار نفری شدیم و فیلمها را با تشخیص من با هم می رویم، البته خیلی از مواقع هم من این ها را قال می گذارم و خودم تنهایی می روم : )
آخرین باری هم که باهم رفتیم خانه ای روی آب بود، فرهنگ. حالا امروز صورتی، قدس. بعد از دو ماه.
سینما، موسیقی، ادبیات،... نبودشان و نفهمیدنشان یک نقص است...سالهاست به فکر جبران این نقص هستم... .
سلام امیدوارم در هدفی که در نظر گرفتی موفق باشی . خوشحال میشوم اگر پیشم بیایی .ایام به کام