تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

من موافق نیستم

من موافق نیستم، البته مخالف هم نمی توانم باشم، اگر این نظر اکثریت باشد. تظاهرات و شعار دادن و جمع شدن جزو روشهای مدنی است، چارچوب های  پذیرفته شده است در همه دنیا برای اعتراض. ولی اینجا با همه دنیا فرق می کند، خواست ها و اعتراضات مدنی لزوما پاسخ های مدنی ندارد و از طرفی الان زمانش نیست. اعتراض و مبارزه مرحله های متفاوتی دارد، به همین دلیل فکر می کنم قبل از این گونه رفتارها و واکنشها هنوز عملهای امتحان نشده یا کمتر آزمایش شده وجود دارد. نوشتن نامه های سرگشاده به سران حکومت یکی از آن اعتراض های مسالمت آمیز و مؤثر هست که اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته. نامه به سازمان های بین المللی، استفاده از شرایط دیپلماتیک و فشارهایی که می تواند از جانب اتحادیه اروپا وارد بشود. ولی ریختن توی خیابان ها و شعار دادن و بوق زدن رفتار متناسب با شرایط فعلی نیست. برای این حرف دلایلی دارم :
عدم وجود هدف واحد بین معترضین. واقعا حوادث چند شب اخیر برای اعتراض به چه بود ؟ یک اعتراض کلی به وضع موجود ؟ باید بدانیم در مقابل هزینه ای که می خواهیم بپردازیم چه نتیجه ای بدست می آید. اگر بی هدف به این فکر که جمع شدن و ایجاد ناآرامی باعث می شود این حکومت پا پس کشد یا این کشور را رها کنند بروند و بعد به همین راحتی وضع روبراه می شود بخواهیم هر شب جمع شویم باید بگویم که این یک خیال خام است و بجز ایجاد جو پلیسی و دستگیری یک عده یی بدون جهت نتیجه ای دیگری نخواهد داشت. پس اول باید بدانیم به چه اعتراض می کنیم، حتی اگر فکر می کنیم باید برای تغییر قانون مبارزه کرد، بدانیم کدام قانون و چرا؟ و آیا اساسا مشکل با آن حل می شود یا خیر. و این چیزی است که باید از سوی عقلای جامعه مشخص و تبیین شود نه هر جوان پر شوری که فکر می کند با شکاندن و مشت گره کردن همه آن چه باید به گوش دیگران برساند را رسانده .
عدم وجود لیدر. بدون لیدر و تمرکز، انرژی جمعی پراکنده و گاه در جهت عکس خود برایندش خنثی می شود. ما باید یک عده (منظورم یک رهبر مثل انقلاب 57 نیست) را که در مجموع منعکس کننده خواست جمعی ما می باشد را به طور رسمی حمایت کنیم. گروهی که به روش بازی آشنا باشند و ما را از کوتاه ترین و کم هزینه ترین مسیر به جلو ببرند. اگر ما دانشجو هستیم لیدر ما همان اتحادیه های دانشجویی می تواند باشد. اگر صاحب صنعت، اصناف. باور کنید تاثیر دو نامه اخیر دفتر تحکیم به رهبر و به سران نظام از همه این سرو صدا ها بیشتر بود. حداقل اگر وجود مردم برای تایید لازم است از جانب این گروه ها به طور مشخص و معلوم انجام شود.
و بسیار دلایل دیگر که این راه، راه مشخص و روشنی نیست. دموکراسی از مسیر شورش و اغتشاش و شکستن و کشتن نمی گذرد به باور من. تمام این مسیر را مگر نه این که بیست و چند سال پیش به کار بستیم و به امروز رسیدیم. مشکل در این است که همیشه انقلاب و شورش سراب بوده، چونان سراب هایی که ما در این صد ساله دیده ایم.
من این گونه می اندیشم؛ این رژیم ماندنی نیست. چون پایه هایش بر آب رفته ، پس چرا باید با بی صبری و اسیر احساس شدن به جایی برگردیم که کژی اش را و بیهودگی اش را دیده ایم. باید بسیار دقت کرد، آن هایی که از پشت تلوزیون ها می گویند و می کوبند و می کشند و بیانیه و اعلامیه میدهند شایستگی آن را ندارند که از راه دور برای ما لیدر باشند، ما خود می اندیشیم و خود عمل می کنیم.
از تاریخ می توان غیر از خواندن و لذت بردن و غرق شدن در گذشته ها درس هم گرفت. نگذاریم تاریخ تکرار شود، خودمان آنگونه که اکنون می بایست آن را بسازیم.

+ نامه ابراهیم نبوی به رهبر را بخوانید.
نظرات 1 + ارسال نظر
دانیال یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:46 ب.ظ http://57.blogsky.com

سلام
هیچ حکومتی ماندنی نیست.تنها حکومت های دمکرات که بر اساس رای مردم انتخاب می شوند.تکرار خواهند شد.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد