تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

روایتی متفاوت از کوی

ماجراهای کوی را از نگاه یکی حاضران در صحنه ببینید، مهدی روایت دلنشینی دارد.
« ساعت الان ۳ نیمه شب هستش. در گیریهای پراکنده در اطراف کوی ادامه داره که فقط بین دانشجوها و ارذل اوباشه. نیروی انتظامی مانع بین دانشجوها و اراذل و اوباش انصار هستش و تا به حال خوب عمل کرده. تعدادی از دانشجوها بر اثر اصابت سنگ زخمی شده اند. دوست خود من هم ازناحیه سر زخمی شده. شایع شده که تعدادی هم بازداشت شدند. بچه ها دارند مقابله به مثل می کنند. یه نفر می گفت : انگار تو فلسطین هستم!!. جدا هم اگه شما اینجا باشید خیال می کنید دارید با اسرائیلیها سنگ بازی می کنید. تا به حال همچین شبی نداشتم. بیشتر دانشجوها یا تو محوطه کوی پراکنده اند یا بالای پشت بام ها نظاره گر ماجرا هستند یا تو اتاق ها به مطالعه مشغولند . فصل امتحاناته آخه!. ولی به هر حال همه یه جور دلهره ای دارند. دلهره فردا شب. مثل این که قراره هر شب از این بساط ها داشته باشیم. یکی از بچه ها به شوخی میگفت باید برای فردا مهمات آماده کنیم!! » وبلاگ مهدی
نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ق.ظ http://zahra-hb.com

سلام
دوست نادیده، الان وبلاگ درست شده. مرسی بابت دلسوزی که ابراز داشتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد