تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

وبلاگ، روزنامه نگاری بی زمان

از روزی که نوشتن توی این وبلاگ را آغاز کردم، انگار به شغل جدیدی مشغول شده ام.
دائم به فکر تهیه مطلب جدید و خواندن مطالب دیگران، روز را به شب و شب را به روز می سپارم.
نوشتن روزانه در مکانی که قابل دیدن برای دیگران باشد همچون نوشتن برای روزنامه است.
مثل روزنامه نگاری که مسئولبت ستون پر اهمیتی را بر عهده گرفته و باید برای نوشتن از همه جا و همه چیز با خبر باشد.
از شروع کارم در اینجا به هر چیز که بر می خورم به فکر می روم که چه می شود از آن برای وبلاگ نوشت؟
وبگردی هایم طولانی تر و فکرم مشغول تر شده، خواننده وبلاگ های بیشتری شده ام، خواندن اکنون برایم یک نیاز جدی است برای نوشتن.
امروز به این فکر می کردم از نویسنده چند وبلاگ معتبر و پر خواننده یپرسم چه عاملی را در جذب این تعداد خواننده برایتان مؤثرتر بوده و اصلا یک وبلاگ در شروع کار باید چه کند که خواننده های ثابت خود را پیدا کند.
خوانده شدن مطمعنا عامل و انگیزه نوشتن است، فکر این که می نویسی اما خوانده نمی شود بسیار مأیوس کننده است و این عاملی است که بسیاری را از شروع منصرف می کند. در مورد جذب خواننده و راه هایی که مشترکا همه باید بروند سعی می کنم در آینده جامع تر بنویسم.
خلاصه که وقتم را بشدت گرفته، شاید هم من خیلی جدی اش گرفتم !
اما بسیار هیجان انگیز است، اشتراک آن چه در ذهن می گذرد و دفاع کردن از آن چه درست می دانمش در محیطی آرام.
باعث یک تحرک نا خواسته در وجودت می شود، دقیق می شوی و از نقد شدن ابایی نداری چون خود را در خانه ای شیشه ای قرار داده ای.
بی غل و غش و بی ریا. بیشتر برای تخلیه خودت از انباشته ها. می نویسی و می نویسی تا در زمان خود زندگی کند.
وبلاگ براستی پدیده ای است که بیش از هر پیشرفت و ابداعی در دنیای مجازی، نزدیک و صمیمی شدن انسان با اینترنت و تکنولوژی را باعث شد.
و در بلند مدت حتما به بالا رفتن سطح فکر و بینش و دانش مردم کمک خواهد کرد.
وبلاگ پدیده ای است در عین اجتماعی بودنش خصوصی و انفرادی. انرژی دهنده و تحرک آمیز. 
امتحانش کنید، شیرین است : )
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد